علائم اضطراب در کودکان

کودکان مبتلا به اضطراب ممکن است علائمی را مانند بزرگسالان نشان ندهند. برای مثال، ممکن است علاوه بر ترس و نگرانی، عصبانیت یا تحریک پذیری را نیز از خود بروز دهند.

نگرانی والدین در مورد اضطراب فرزندشان قابل درک است، اما مهم است که بدانیم برخی از اضطراب های دوران کودکی طبیعی و قابل انتظار است. با این حال، برخی از کودکان از اختلالات اضطرابی رنج می برند. خوشبختانه، کارهایی وجود دارد که والدین می توانند برای کمک به فرزندان خود برای درمان و کنار آمدن با احساس اضطراب انجام دهند.

نگرانی های رایج دوران کودکی

یک سری چیزها وجود دارد که به طور معمول باعث نگرانی و اضطراب در کودکان در سنین مختلف می شود. موقعیت های جدید، کارهای دشوار و حتی افراد ناآشنا می توانند هر از چند گاهی باعث ترس و اضطراب در کودکان شوند.

سایر ترس های متناسب با سن عبارتند از:

  • اضطراب غریبه بین 7 تا 9 ماهگی شروع می شود و تا 3 سالگی برطرف می شود
  • ترس از تاریکی، هیولاها، حشرات و حیوانات در کودکان پیش دبستانی
  • ترس از ارتفاع یا طوفان در کودکان خردسال در سن مدرسه
  • نگرانی برای مدرسه و دوستان در کودکان در سن مدرسه و نوجوانان بزرگتر

این ترس های دوران کودکی طبیعی هستند و معمولاً با رشد کودک به خودی خود کاهش می یابند. برای نشان دادن علائم واقعی یک اختلال اضطرابی بیش از اضطراب گاه به گاه، که ممکن است طبیعی باشد، نیاز است.

علائم و نشانه ها در کودکان مضطرب

به همان اندازه که داشتن اضطراب گاه به گاه رایج است، برای کودکان نیز شایع است که از اختلالات اضطرابی رنج می برند. اگرچه برآوردهای شیوع متفاوت است، مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) گزارش می دهند که 7.1٪ از کودکان 3 تا 17 ساله از اضطراب تشخیصی رنج می برند.

کودکانی که علائم واقعی اضطراب دارند ممکن است علائمی مانند:

  • عصبانیت یا پرخاشگری
  • از موقعیت های خاص اجتناب کنید
  • شب ادراری
  • تغییرات در اشتها
  • خستگی
  • در مدرسه به مشکل بر بخورند
  • سردرد
  • تحریک پذیری
  • تنش عضلانی
  • عادات عصبی مانند جویدن ناخن
  • کابوس ها
  • از رفتن به مدرسه امتناع کنید
  • تحریک
  • کناره گیری اجتماعی
  • معده درد
  • مشکل در تمرکز
  • اختلال خواب (بی خوابی)

فراوانی و شروع علائم ممکن است بسته به ماهیت اضطراب متفاوت باشد. برخی از ترس ها (مانند اضطراب اجتماعی یا فوبیا) می توانند توسط موقعیت ها، اشیاء یا تنظیمات خاص ایجاد شوند. انواع دیگر اضطراب، مانند اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال هراس، ممکن است علائم مکررتری ایجاد کنند.

سایر شاخص‌های نگرانی عبارتند از علائمی که در توانایی کودک برای یادگیری، تعامل با همسالان، خواب شبانه یا عملکرد عادی در زندگی روزمره اختلال ایجاد می‌کنند.

ترس‌های عادی دوران کودکی که بعد از سنی که باید محو شوند (مانند ترس از تاریکی یا دوری از والدین بعد از سنین پیش‌دبستانی) وجود دارد، همچنین باعث نگرانی است.

انواع اضطراب در کودکان

مانند بزرگسالان، کودکان نیز می توانند از سایر اختلالات اضطرابی رنج ببرند، از اضطراب جدایی و اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) تا حملات پانیک. تشخیص برخی از علائم اضطراب آسان تر است، اما تشخیص سایر اختلالات اضطرابی کمی سخت تر است.

برخی از انواع مختلف اضطراب دوران کودکی عبارتند از:

اضطراب جدایی

اضطراب جدایی شامل ترس اغراق آمیز از جدا شدن از والدین و مراقبان است. این نوع اضطراب در کودکان خردسال رایج است، اما معمولاً زمانی که کودک در حدود 3 یا 4 سالگی است شروع به فروکش می کند. یا امتناع از رفتن به مدرسه

اختلال اضطراب فراگیر

به عنوان بخشی از تشخیص اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، کودک باید علائم ترس و نگرانی بیش از حد (که ممکن است به عنوان علائم بالا ظاهر شود) به مدت شش ماه یا بیشتر داشته باشد و باید توسط بیش از یک چیز تحریک شود، مانند به عنوان مضطرب بودن در مورد کار، مدرسه و دوستان.

همچنین کودک مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به سختی می تواند احساس نگرانی خود را کنترل کند و این باعث ناراحتی و نوعی اختلال در او می شود. به عنوان مثال، آنها ممکن است آنقدر تحریک پذیر باشند که نتوانند بخوابند که با دوستان خود مشکل داشته باشند یا به دلیل عدم تمرکز نمرات آنها کاهش یابد.

کودکان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ممکن است علائم جسمی مانند سردرد، درد شکم و درد عضلانی نیز داشته باشند.

فوبیای خاص

علاوه بر اختلال اضطراب فراگیر، کودکان ممکن است فوبیای خاص تری نیز داشته باشند. آنها مضطرب و نگران می شوند، اما فقط در مورد محرک های بسیار خاص، مانند رعد و برق، عنکبوت ها، تنها ماندن، یا رفتن به استخر و غیره.

اگرچه این کودکان ممکن است گریه کنند و به والدین خود بچسبند، اگر در اطرافشان باشند یا فکر کنند در اطراف چیزی هستند که واقعاً از آن می ترسند، اما خوشبختانه اکثر کودکان بر این نوع اختلال اضطراب غلبه می کنند.

اختلال وسواس فکری عملی

کودکان مبتلا به OCD ممکن است افکار مزاحم (وسواس) مکرر در مورد چیزهای خاصی داشته باشند که اغلب با رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی (اجبار) که انجام می‌دهند، مانند شستن زیاد دست‌ها، بررسی مکرر چیزها یا تکرار کلمات خاص همراه است. یا عباراتی برای خود در پاسخ به وسواس.

موارد وحشت زدگی

اگرچه در کودکان نادر است، حملات پانیک نوع دیگری از اختلالات اضطرابی است که در دوران نوجوانی شایع‌تر می‌شود. علاوه بر ترس یا ناراحتی شدید، تعریف حمله پانیک به حداقل چهار مورد از علائم زیر نیاز دارد:

  • احساس غیرواقعی بودن (غیرواقعی) یا جدا شدن از خود (شخصیت زدایی)
  • درد قفسه سینه
  • لرز یا گرگرفتگی
  • سرگیجه
  • احساس خفگی کنید
  • ترس از دست دادن کنترل
  • احساس تنگی نفس
  • حالت تهوع یا درد شکم
  • بی حسی یا سوزن سوزن شدن (پارستزی)
  • تپش قلب یا ضربان قلب سریع
  • تعرق
  • لرزش

لالی انتخابی

از بین تمام اختلالات اضطرابی در کودکان، لالی انتخابی شاید بیشتر نادیده گرفته می شود زیرا مردم فکر می کنند این کودکان بسیار خجالتی هستند. کودکان مبتلا به لالی انتخابی در واقع از صحبت کردن امتناع می ورزند و فقط می توانند با اعضای نزدیک خانواده در خانه صحبت کنند. در مدرسه یا در موقعیت‌های دیگر، اغلب مضطرب می‌شوند و زمانی که از آنها انتظار می‌رود صحبت کنند بسیار ناراحت می‌شوند.

به کودک مضطرب کمک کنید

خوشبختانه، اختلالات اضطرابی شرایط قابل درمان هستند. اگر علائم اضطراب در فعالیت های عادی روزانه کودک شما اختلال ایجاد می کند، با متخصص اطفال، روانشناس کودک و/یا روانپزشک کودک خود صحبت کنید. برای کودکان در سن مدرسه، یک مشاور راهنمایی مدرسه نیز می تواند پشتیبانی، راهنمایی و ارجاع برای ارزیابی و درمان بیشتر ارائه دهد.

توجه به این نکته نیز ضروری است که دختران نیز مانند زنان بالغ، دو برابر پسرها از اضطراب رنج می برند. از آنجایی که اضطراب در صورت درمان نشدن بدتر می‌شود، کارشناسان پیشنهاد می‌کنند که تمام دختران ۱۳ سال و بالاتر باید در طول معاینات روتین سلامتی از نظر اضطراب غربالگری شوند.

همچنین کارهایی وجود دارد که والدین می توانند در خانه انجام دهند تا به کودکان کمک کنند تا احساسات خود را از اضطراب مدیریت کنند. تاکتیک هایی که می تواند کمک کند:

  • از چیزی که فرزندتان از آن می ترسد اجتناب نکنید . در حالی که ممکن است تسکین کوتاه مدت ارائه دهد، اجتناب به عنوان یک مکانیسم مقابله، اضطراب را تقویت می کند و در طول زمان آن را بدتر می کند.
  • راحتی را ارائه دهید و پاسخ های مثبت را الگو برداری کنید. به نگرانی های فرزندتان گوش دهید، اما مراقب باشید که این ترس ها را تقویت نکنید. درعوض، به کودک خود کمک کنید تا تکنیک‌های آرام‌سازی را تمرین کند و در عین حال پاسخ‌های مناسب و بدون ترس را به منبع اضطراب فرزندتان الگوبرداری کند.
  • به کودک خود کمک کنید تا ترس خود را تحمل کند . اجازه دادن به فرزندتان برای قرار گرفتن تدریجی در معرض منبع ترس خود در حالی که از تکنیک های آرام سازی برای آرام کردن پاسخ ترس خود استفاده می کند، می تواند به او کمک کند تا پریشانی را بیاموزد و در نهایت یاد بگیرد که چیزی برای ترس وجود ندارد.

نحوه برخورد والدین با اضطراب می تواند بر نحوه برخورد کودکان با ترس های خود تأثیر بگذارد. در حالی که والدین نباید وانمود کنند که اضطراب ندارند، اما باید تلاش کنند تا به کودکان نشان دهند که این چیزی است که می توان با آرامش آن را تحمل کرد و به طور موثر مدیریت کرد.

https://salamateaval.com/anxiety-symptoms-in-children/

مشکلات خانوادگی را حل کنید و استرس را از بین ببرید

وقتی خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند، امیدواریم اوقات خوشی داشته باشیم که با عشق و پیوند مشخص می‌شود، اما اغلب متوجه می‌شویم که در این زمان‌ها نیز درگیری‌های خانوادگی رخ می‌دهد. در واقع، در اکثر خانواده‌ها مدت‌هاست که الگوهای تعامل و نقش‌هایی وجود داشته که افراد به‌طور سنتی در آن تعاملات ایفا می‌کنند. هنگامی که کودکان بزرگسال به عنوان خانواده گرد هم می آیند، اغلب خود را در حال سقوط به این الگوها، که به شوخی به عنوان "revertigo" شناخته می شود، می بینند.

این تعاملات می تواند مثبت باشد، اما زمانی که منفی باشد، می تواند استرس زیادی را به یک گردهمایی خانوادگی وارد کند.

تعریف کنید چه چیزی را می توانید کنترل کنید و چه چیزی را نمی توانید

چند بار تجربه ای داشته اید که می دانستید قرار است خانواده خود را ببینید و می توانستید از قبل پیش بینی کنید که چه تعاملات آزاردهنده یا ناامید کننده ای ممکن است با برخی از اعضای خانواده داشته باشید، و همه چیز دقیقاً همان طور پیش رفت که امیدوار بودید این اتفاق نیفتد. ? آیا تا به حال آرزو داشته اید که یک کنترل از راه دور برای انسان ها، با دکمه های مکث، عقب و بی صدا داشته باشید؟ در حالی که نمی توانید اعمال دیگران را کنترل کنید، می توانید واکنش خود را به اعمال آنها کنترل کنید، که می تواند کل پویایی را تغییر دهد و تعاملات مثبت بیشتری ایجاد کند.

در واقع، دکتر کاتلین کلی ریردون، استاد دانشکده مارشال USC و نویسنده کتاب بازگشت به کار: استفاده از مکالمه برای تسلط بر رویارویی، تخمین می زند که 75 درصد رفتار مردم با ما به همین دلیل تحت کنترل ماست. اگر می‌خواهید در آینده نتایج مثبت و جدیدتری را با این نوع درگیری‌ها ببینید، او از رویکردی متفاوت حمایت می‌کند.

رردون می گوید: «ارتباطات مانند شطرنج است که در آن هر حرکت هر فرد بر انتخاب های فرد دیگر تأثیر می گذارد. «یک قانون سرانگشتی خوب این است که آنچه را که معمولاً در پاسخ به یک تحریک می گویید، نگویید. اگر معمولاً با چالشی روبرو می شوید، به جای آن سؤال بپرسید. اگر به کسی اجازه دادید برای همیشه ادامه دهد و منجر به عصبانیت شد، چیزی را که باید در مورد او بگویید مطابقت دهید، سپس چیز دیگری را تغییر دهید.

اگر فکر می‌کنید به خاطر چیزی سرزنش می‌شوید، به‌جای اطمینان دادن به خود، سعی کنید بگویید "در این مورد حقیقتی وجود دارد" یا "من اینطور به آن فکر نمی‌کردم، اما منظور شما را می‌فهمم. دیده‌ام". به عبارت دیگر، کاری را که معمولا انجام می دهید اصلاح کنید. آن وقت شما فقط وارد درگیری نمی شوید. مهمتر از همه، قابل پیش بینی نباشید. وقتی قابل پیش بینی باشیم، کسانی که می خواهند صحبت کنند می توانند ما را برای انجام این کار مانور دهند.

نقش الگوها

این راه حل مبتنی بر درک این است که بسیاری از درگیری های ما با افرادی که به خوبی می شناسیم بر اساس الگوهای تکراری است که ناخواسته آنها را تداوم می بخشیم. ما می‌توانیم سعی کنیم در پاسخگویی به گونه‌ای فعال باشیم که هر بار تعارض را حل کند (اگرچه اجازه دهید با آن روبرو شویم، بسیاری از ما بیشتر بر «برنده شدن» در بحث متمرکز هستیم تا حل کردن یا حل تعارض، و اغلب وجود دارد تفاوت). این پاسخ در واقع می تواند به حفظ چیزها به همان شکلی که در گذشته بوده است، کمک کند، چیزی که ممکن است آن چیزی نباشد که ما می خواهیم.

ریردون می‌گوید: «همه خانواده‌ها و بیشتر دوستان، چمدان‌های احساسی گذشته را با خود می‌آورند. "در بازگشت به کار ما توضیح می دهیم که چگونه این امر منجر به URPS (قسمت های تکراری ناخواسته) در مکالمه می شود. بیشتر ما بدون اینکه متوجه باشیم به این الگوهای ناکارآمد و استرس زا می لغزیم زیرا قبلاً بارها در آنجا بوده ایم.

"برخی از URPS های رایج شامل مسائل مربوط به رقابت خواهر و برادر، الگوهایی با والدینی است که هرگز ترک نکرده اند، مسائل سیاسی حتی در خانواده هایی که همه با یک حزب سیاسی همذات پنداری می کنند، و دیگر در مورد چیزهایی که واقعاً مهم نیستند حق با آنهاست."

تغییرات ساده برای نتایج بهتر

به گفته Reardon، کلید خروج از این موقعیت‌های URPS، تشخیص «نقاط انتخاب» در یک مکالمه یا نقاطی در گفتار است که در آن می‌توانید لحن و جهت تبادل را با اصلاح پاسخ‌های خود تغییر دهید. او سناریوی زیر را به عنوان مثال می آورد:

آلن: این یک ایده احمقانه است.
النور: چه چیزی شما را نابغه می کند؟
آلن: من نابغه نیستم، اما می دانم وقتی چیزی مسخره است.
النور: تو مسخره ای.

رردون می‌گوید: «بعد از اینکه آلن گفت: «این ایده احمقانه‌ای است، النور در یک نقطه انتخاب قرار داشت. ممکن است به نظر برسد:

آلن: "این یک ایده احمقانه است."
النور: «در ابتدا، من هم همینطور فکر می کردم. اما به من گوش کن

یا الینور ممکن است گفته باشد: "ایده های جدید احمقانه به نظر می رسند، اما در عرض یک دقیقه خواهید دید که چرا این ایده نیست."

ریردون خاطرنشان می کند: «به جای اینکه با حمله به آلن واکنش نشان دهد، او این گزینه را دور زد. درعوض، او اعتراف کرد که ممکن است حق با او باشد، اما وقتی صحبتش تمام شود، متفاوت فکر می‌کند.

او می گوید: «به جای واکنش نشان دادن، واکنش نشان می دهد. «این به طرف مقابل این فرصت را می‌دهد که فکر کند آیا می‌خواهد بحث کند یا خیر. پذیرفتن یا نپذیرفتن آن نوعی هدیه است - نقطه انتخاب دیگری. اکثر مردم به چنین سخاوتی در گفتگو با سخاوت برگشته پاسخ می دهند. »

کاری که اکنون می توانید انجام دهید

اگر دفعه بعد که با افراد خاصی دور هم جمع می‌شوید، تعارض را پیش‌بینی می‌کنید، ممکن است بخواهید از قبل به چیزها فکر کنید و الگوهایی را که قبلاً با آن مواجه شده‌اید شناسایی کنید، در مورد نقاط انتخاب احتمالی فکر کنید و پاسخ‌های جایگزینی را که می‌توانید انتخاب کنید، در نظر بگیرید.

سعی کنید برای هر سناریو چند تاکتیک پیدا کنید و به این فکر کنید که چه چیزی برای شما بهتر عمل می کند.

به جای اینکه درگیر درگیری‌های معمولی شوید و به خودتان آسیب بزنید، سعی کنید لحنی را که می‌خواهید گفتگو داشته باشد تصور کنید و ببینید آیا می‌توانید با پاسخ‌های خود به نقاط انتخابی حیاتی، تعامل را به آن سمت هدایت کنید.

ممکن است تعجب کنید که چقدر سریع همه چیز می تواند تغییر کند.

یادگیری مهارت های بهتر حل تعارض، دانستن اینکه در تعارض از چه چیزی اجتناب کنید و چگونه در هنگام عصبانیت آرام شوید نیز می تواند بسیار کمک کننده باشد. و هنگامی که همه چیز شکست می خورد، مهارت های گوش دادن قوی به خنثی کردن بسیاری از درگیری ها کمک کرده است.

https://dr-slm.ir/مشاوره-مشکلات-خانوادگی/

چگونه در زندگی خود حمایت اجتماعی ایجاد کنید

تحقیقات نشان می دهد که روابط سالم و حمایتی می تواند استرس را کاهش دهد و سلامت کلی و احساس خوب بودن شما را بهبود بخشد. ایجاد شبکه ای از دوستان حمایت کننده یا حتی یک رابطه حمایتی می تواند برای سلامت روان شما حیاتی باشد. .

در اینجا چند مهارت کلیدی وجود دارد که می تواند به شما در ایجاد روابط با افرادی که از شما حمایت می کنند کمک کند.

برای ملاقات با افراد جدید

کار می‌طلبد، اما ایجاد حلقه‌ای از دوستی‌های واقعاً حمایت‌کننده می‌تواند تفاوت بزرگی در نحوه مدیریت استرس و زندگی شما ایجاد کند. هرچه افراد بیشتری در زندگی خود داشته باشید، احتمال اینکه حداقل با یکی از آنها روابط واقعی مثبت داشته باشید، بیشتر می شود. اینکه بتوانید مرتباً افراد جدیدی را به حلقه خود اضافه کنید، سودمند است.

زمان بردن

پیدا کردن زمانی برای حفظ و گسترش دایره اجتماعی خود می تواند دشوار باشد. اما حتی اگر برنامه شما از قبل با مسئولیت های دیگر پر شده باشد، باز هم می توانید زمانی برای معاشرت پیدا کنید. نکته کلیدی این است که یاد بگیرید چگونه زمان خود را سازماندهی و مدیریت کنید.

تکنیک‌های مؤثر مدیریت زمان همچنین می‌تواند به شما کمک کند که مرتباً با دوستان خود تماس بگیرید، که به تقویت پیوند شما با آنها کمک می‌کند.

قاطع باشید

مردم اغلب فکر می کنند که قاطعیت به معنای "ایستادن برای خود" و "نگذارید مردم به شما فشار بیاورند" - در اصل جایگزینی برای انفعال است. در حالی که این تا حد زیادی درست است، قاطعیت نیز جایگزین پرخاشگری است. تفاوت این است که با قاطعیت، نیازی نیست که نیازهای خود را به بهای نیازهای دیگران برآورده کنید.

توسعه ظرفیت قاطعیت واقعا می تواند به شما کمک کند روابط خود را تقویت کنید، آنها را حمایت کننده، طولانی مدت و راه های ارتباطی را باز کنید.

گوش کنید

وقتی روز سختی را سپری می‌کنید، گاهی اوقات این که می‌توانید با یک دوست مورد اعتماد صحبت کنید، می‌تواند اوضاع را تغییر دهد. احساس شنیدن و درک واقعی می تواند تأثیرات عمیقی بر ما داشته باشد.

به یاد داشته باشید که دوستان شما نیز به همین حمایت نیاز دارند. وقتی دوستان در مورد چیزهایی صحبت می کنند که باعث استرس یا ناراحتی آنها می شود، موارد زیر را به خاطر بسپارید:

  • از آنها بپرسید که چه احساسی دارند و گوش کنید.
  • در مورد آنچه می شنوید فکر کنید تا آنها بدانند که شما واقعاً درک می کنید.
  • به جای اینکه همیشه سعی کنید گفتگو را به تجربیات خود گره بزنید، روی آنها و احساسات آنها تمرکز کنید.
  • بدون فکر کردن به آنچه قرار است بعدا بگویید توجه کنید.

به شهود خود اعتماد کنید

وقتی در اطراف افراد خاصی هستید، به احساس خود توجه کنید. اگر با آن شخص احساس گرما یا راحتی می کنید، احتمالاً شهود شما به شما چراغ سبز نشان می دهد که این شخص خوب است.

با این حال، اگر جلسه خود را با فردی ترک کنید که احساس اضطراب، خستگی یا دوست دارید چیزی اشتباه است، اما نمی توانید آن را توضیح دهید، شهود شما ممکن است به شما بگوید که این شخص برای شما یک نه نه است.

اگر به سیگنال هایی که شهودتان به شما می فرستد توجه کنید و به آنها عمل کنید، حلقه اجتماعی سالم تری خواهید داشت و روابط قوی تری خواهید داشت. در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید:

  • آیا گفتگو به راحتی جریان دارد یا اجباری است؟
  • آیا احساس می کنید که آنها واقعاً شما را درک می کنند، می پذیرند و حمایت می کنند؟
  • آیا احساس می کنید واقعا آنها را درک می کنید، می پذیرید و حمایت می کنید؟
  • وقتی با آنها هستید احساس بهتری دارید یا بدتر؟
  • آیا آنها را پرانرژی یا افسرده رها می کنید؟
  • آیا آنها را به خاطر ویژگی های مثبتشان وارد زندگی خود می کنید یا صرفاً برای اینکه افراد بیشتری در زندگی خود داشته باشید؟

بیا بریم

همه همسان مناسبی نیستند. اگر کسی هست که به نظر نمی رسد با او خوب کنار بیایید، می توانید آن رابطه را در حد فاصل قرار دهید یا بگذارید از بین برود. حتی اگر سال ها با این شخص سابقه داشته باشید، گاهی اوقات افراد از هم جدا می شوند و این اشکالی ندارد. این بدان معنا نیست که مشکلی برای هر یک از شما وجود دارد.

اما اگر کسی در زندگی شما باعث می شود که نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که او را رها کنید. اگر می خواهید آنها را به صورت حاشیه ای در زندگی خود نگه دارید، این نیز خوب است. با این حال، به یاد داشته باشید که برای حمایت به آنها اعتماد نکنید، مفید خواهد بود.

فقط شما می دانید که آیا این رابطه ارزش حفظ کردن دارد یا خیر. اما مهم این است که چندین نفر در زندگی خود برای حمایت به آنها تکیه کنید.

https://tavanaedu.com/حمایت-اجتماعی-چیست-۴-مولفه-اساسی/

برخورد آگاهانه چیست؟

ذهن آگاهی را می توان به عنوان عمل عمدی توجه به لحظه حال بدون قضاوت تعریف کرد. این مفهومی است که از جنبش خودیاری سرچشمه گرفته و برای مقابله با انواع مسائل، از اضطراب گرفته تا اختلالات خوردن، استفاده شده است.

برخورد آگاهانه چیست؟

در زمینه قرار ملاقات، تمرکز حواس به یک رویکرد آگاهانه و فعالانه برای قراریابی اشاره دارد. این به معنای داشتن حسی از آنچه به دنبال آن هستید و احساسی نسبت به خودتان است. این در مورد تعیین حد و مرز و پذیرش رد است. این همچنین در مورد ارسال احساسات مثبت است که امیدوارید متقابل باشد.

در مقابل، بسیاری از مردم در مقابل دوستیابی آگاهانه شرکت می کنند. می توانید وارد برنامه های دوستیابی شوید و بدون فکر کردن، اسکرول کنید. شما از اینکه نمی توانید با مردم ملاقات کنید شکایت می کنید اما فرصت های خوب را نادیده می گیرید. یا، بدون توقف، قرار ملاقات را با خلبان خودکار انجام می‌دهید تا یک مکالمه واقعی داشته باشید و به صحبت‌های شخصی گوش دهید تا درباره او بیشتر بدانید.

نکاتی برای قرارهای آگاهانه

چه کاری می توان کرد؟ استراتژی‌های زیادی وجود دارد که به شما کمک می‌کند تا به یک دوست آگاه‌تر تبدیل شوید. اگر در تلاش برای قرار ملاقات هستید یا احساس می‌کنید به جایی نمی‌روید، ببینید آیا می‌توانید «تلنگر» هر یک از این نکات را تشخیص دهید و آیا نیاز دارید بیشتر روی تمرکز حواس تمرکز کنید.

یک هدف تعیین کنید

امیدوارید نتیجه تجربه آشنایی شما چه باشد؟ مشخص بودن در مورد چیزی که به دنبال آن هستید به شما کمک می کند هنگام قرار ملاقات توجه بیشتری داشته باشید.

اگر به دنبال یک رابطه طولانی مدت هستید، ممکن است نخواهید با برخی از برنامه های دوستیابی که کاربران عادی تر را هدف قرار می دهند، درگیر شوید. به طور مشابه، اگر می‌خواهید به صورت غیررسمی قرار ملاقات بگذارید، قرار ملاقات کور با کسی که می‌خواهد هر چه زودتر ازدواج کند و بچه دار شود، بهترین ایده نیست.

چشم اندازها را انتخاب کنید

به نحوه یافتن سرنخ های خود توجه کنید. به جای اینکه به همه جا نگاه کنید، سعی کنید مشتریان بالقوه خود را بر اساس تناسب آنها با اهدافی که انتخاب کرده اید انتخاب کنید.

اغلب ملاقات با شخصی از طریق دوستان مشترک می تواند موثرترین روش باشد زیرا می توانید از قبل اطلاعات بیشتری در مورد آن شخص پیدا کنید. اگر مظنونان معمولی در صحنه دوستیابی شما کار نمی کنند، ممکن است لازم باشد که منشعب شوید و شروع به گذراندن وقت در مکان هایی کنید که منعکس کننده شما هستند.

برای مثال، اگر به کتابخانه بروید، می‌تواند مکانی باشد که می‌توانید با فردی با علایق مشترک ملاقات کنید. یا اگر به غذا علاقه دارید، شاید یک فروشگاه مواد غذایی خاص یا یک جشنواره غذا جایی باشد که ممکن است با شخص جالبی ملاقات کنید.

از تکنولوژی استفاده کنید

این روزها نباید فناوری را در زرادخانه دوستیابی خود وارد نکنید. چندین گزینه وجود دارد که به طور خاص برای توجه بیشتر در هنگام برخورد طراحی شده است.

به عنوان مثال، eHarmony از سؤالات باز برای یافتن یک تاریخ کامل برای شما استفاده می کند، در حالی که سایت کمتر شناخته شده به نام Sapio به شما کمک می کند تا با نشان دادن پاسخ به سؤالات پایان باز شریک بالقوه به یک مسابقه متصل شوید.

اکثر برنامه‌های دوستیابی نیز هر روز بهترین بازی‌های شما را برای شما ارسال می‌کنند تا زمان خود را برای ردیابی آنها تلف نکنید. عدم نیاز به پیمایش در برنامه دوستیابی به معنای زمان بیشتری برای تمرکز روی چیزهای مهم است.

روحیه مثبت

ساده به نظر می رسد، اما وقتی واقعاً در یک قرار ملاقات هستید، مهم است که حال و هوای خوبی داشته باشید. اگر مدتی است که قرار ناموفق بوده اید، به راحتی می توانید به افکار منفی سوق دهید، که پیامی منفی به قرار شما می فرستد.

در عوض، سعی کنید خونگرم، باز و شاد باشید – همیشه باید ذهنی باز داشته باشید و امیدوار باشید که فردی که با او قرار می گذارید پتانسیل این را داشته باشد که فرد خاصی در زندگی شما باشد. سعی کنید ویژگی های خوب قرار خود را (در حد منطق) پیدا کنید و اجازه دهید طرف خوشحال شما بدرخشد.

حتی اگر در نهایت یک مسابقه خوب نبودید، حداقل از آن لذت خواهید برد.

شنونده خوبی باشید

چند بار در یک قرار ملاقات بوده اید و متوجه شده اید که طرف مقابل به صحبت های شما توجه نمی کند؟ سعی کنید خود را طوری آموزش دهید که فعالانه به تاریخ ها گوش دهید. مراقب بودن در این راه به شما و قرار ملاقاتتان کمک خواهد کرد.

قرار ملاقات شما احساس قدردانی می کند و شما علاقه مند هستید. به این ترتیب شما همچنین ایده بهتری خواهید داشت که آیا همتای خوبی هستید یا خیر. سوالات زیادی بپرسید، وقتی در مورد چیزی مطمئن نیستید توضیح بخواهید و از حواس پرتی (با تلفن و چیزهای دیگر) خودداری کنید.

محدودیت ها را تعیین کنید

بخشی از دوستیابی آگاهانه شامل تعیین مرزها نیز می شود. اگر حد و مرزی ندارید، چارچوبی نخواهید داشت که از طریق آن تصمیم بگیرید که آیا کسی برای شما مناسب است یا خیر. تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید با شما رفتار شود و چیزی کمتر از آن را نپذیرید. این به ارتقاء رفاه و عزت نفس شما کمک می کند.

اگر کسی به طور مکرر محدودیت های شما را زیر پا می گذارد، به او بگویید که کار نمی کند.

به همین ترتیب برای خود محدودیت هایی داشته باشید. خیلی سریع صمیمی نشوید (از لحاظ احساسی یا جسمی)، یا ممکن است قبل از اینکه به خوبی او را بشناسید و تصمیم بگیرید که آیا سازگار هستند یا خیر، خود را به کسی وابسته کنید. اولین قرار جلسه درمانی نیست - با دوستان خود در مورد مشکلات خود صحبت کنید و در اولین قرار ملاقات در مورد امیدها، رویاها، علایق و برنامه های خود برای آینده صحبت کنید.

از شکایت بپرهیزید

مانند ارسال انعکاس خوب، وقتی بیرون می روید شکایت نکنید. برای خودت متاسف نباش از پیامی که به تاریخ های خود ارسال می کنید آگاه باشید. آیا به فردی که با او هستید علاقه نشان می دهید یا از یک سابق شکایت می کنید؟

با هر قرار ملاقات با احترام و ادب رفتار کنید. مگر اینکه قرار ملاقاتتان کاری به شدت اشتباه یا توهین آمیز انجام دهد که باید به آن رسیدگی کنید، شکایات خود را برای خودتان نگه دارید.

متفکر باشید

به آسانی می توان بدون توقف و تعجب از اینکه چرا همه چیز در هر تاریخ درست یا غلط پیش رفت، از میان برخوردها عبور کرد. کمی برای تأمل وقت بگذارید.

آیا از اهداف خود آگاه بودید؟ آیا به محدودیت های خود احترام گذاشتید؟ آیا حال و هوای خوبی ارسال می کردید و آیا شنونده خوبی بودید؟ آیا احساس تطابق داشتید؟ آیا طرف مقابل به شما احترام گذاشت؟ پس از یک تاریخ، یک لیست طولانی از سوالات خود را بپرسید (حتی می توانید پاسخ های خود را در یک مجله بنویسید).

مهمتر از همه، هرگز از اینکه باید با کسی خداحافظی کنید، احساس گناه نکنید. همه با شما همتا نخواهند بود و این اشکالی ندارد.

با هم آگاه باشید

وقتی بالاخره با کسی که دوستش دارید آشنا شدید، با هم تمرین کنید که حواس تان باشد. پیاده روی کنید با هم به یک استراحتگاه مدیتیشن بروید. به یک تعطیلات آگاهانه بروید که در آن زمان و مکان لازم برای آگاهی واقعی از محیط اطراف خود را دارید. اگر توجه به زندگی عاشقانه خود را به رابطه خود بیاورید، احتمال رضایت از یکدیگر بیشتر خواهد شد.

رد را بپذیر

اتفاق می افتد. قرارهایی وجود دارد که دیگر خبری از آنها نخواهید داشت یا فرد دیگر نمی خواهد بیرون برود. سعی کنید رد شدن را درک کنید و آن را شخصی نگیرید.

توجه داشته باشید که همه با هم سازگار نیستند و قرار شما کاملاً حق دارد که چنین احساسی در مورد شما داشته باشد. اگرچه طرد شدن هرگز خوشایند نیست، اما اگر بتوانید از شخصی گرفتن آن اجتناب کنید، می توانید آن را به عنوان یک پله برای کسی که در واقع همتای خوبی برای شما است ببینید.

https://memariezendegi.com/چگونه-به-رفتارهامون-آگاه-بشیم؟/

شنیدن شکایات همسر

شکایت از رفتار همسرتان در هر رابطه طولانی مدت رایج است. به عنوان مثال، او شکایت می کند که وقت کافی را با او نمی گذراند. به خاطر خرج زیادش از او شکایت می کند. این آهنگ بارها و بارها پخش می شود و گیرنده در تنظیم آن مهارت زیادی پیدا کرده است. زمانی که شکایت شما به گوش شما می رسد، می تواند بسیار خسته کننده باشد.

اگر راهی برای شنیدن و شنیدن شکایات همدیگر موثرتر باشد، چه؟ شاید هم بتوانید آن را در آغوش بگیرید و هم به جای نادیده گرفتن، رد کردن یا حالت تدافعی، تغییرات واقعی ایجاد کنید. گمان می کنم شما دو نفر از بالای کوه فریاد هللویا بزنید!

راه درستی برای شکایت وجود دارد

شکایت موثر آنقدرها هم سخت نیست. در واقع، سه مرحله ساده وجود دارد که باید دنبال کنید. این مراحل به به حداقل رساندن احتمال درگیری کمک می کند.

1. ابتدا احساس خود را بیان کنید

ابراز احساس ابتدا ضروری است زیرا احساسات شما قابل بحث نیستند. احساسات حقیقت شما هستند - واقعیت این است که چگونه جهان را تجربه می کنید. با این حال، قبل از شروع صحبت در مورد آن، باید به یک حالت نسبتاً آرام و آرام برسید.

هنگامی که کمتر آشفته شدید، زمانی بی طرف برای صحبت با همسر خود پیدا کنید. هنگامی که شما این راه را شروع می کنید، شریک زندگی شما را درگیر گفتگو می کند. دکتر جان گاتمن، محقق ازدواج، دوست دارد آن را «استارت آپ نرم» بنامد. این اغلب شامل نامگذاری احساس اصلی شما است. عاطفه مرکزی به معنای چیزی است که زیربنای پاسخگویی است. به عنوان مثال، احتمالاً در اثر عصبانیت و ناامیدی احساس آسیب یا غمگینی می کنید. همچنین می تواند به نحوه درک شریک زندگی شما از شما مربوط باشد. ممکن است چیزی شبیه این باشد که شما فکر می کنید برای او "بی اهمیت" هستید.

شروع شکایت از این طریق احتمال شروع دعوا را کاهش می دهد. شکایت نیز کمتر مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. شما این کار را برای خودتان انجام می دهید، نه فقط برای سرزنش.

2. مشخص باشید

هنگامی که احساس خود را بیان کردید، می توانید شروع به توصیف رفتار یا موقعیت خاصی کنید که شما را آزار می دهد. توصیف رفتار دقیق همچنین تمرکز را در جایی که باید باشد حفظ می کند. به جای اینکه شخصیت یا همسرتان را به عنوان یک شخص مورد حمله قرار دهید، از رفتار خاصی که او انجام می دهد یا کاری که انجام می دهد، ابراز بیزاری می کنید. نمونه هایی از موارد خاص مواردی مانند دیر رسیدن، شکستن عهد یا گذاشتن لباس های کثیف روی زمین است.

همچنین باید بیشترین تمرکز را روی آنچه واقعاً در حال تغییر است، کنید. همه روابط دارای مشکلات حل نشدنی هستند. معمولاً این شامل ویژگی های شخصیتی است. از کسی نخواهید چیزی را که غیرممکن است تغییر دهد. یاد بگیرید که این چیزها را بپذیرید!

3. آنچه را که نیاز دارید بگویید

رفتار خاصی را بخواهید که همسرتان برای اصلاح اشتباه اتخاذ کند. نکته کلیدی این است که آن را به چیزی مثبت و قابل انجام تبدیل کنید. شما باید بتوانید تصور کنید که همسرتان از نظر فیزیکی رفتاری را که می خواهید انجام می دهد. نمونه هایی از نیاز عبارتند از: سر وقت حاضر شدن، عمل به وعده ها و گذاشتن لباس های کثیف در مانع.

همه را کنار هم بگذار

فرض کنید شکایت شما از گذراندن وقت با هم است. اگر همه را کنار هم بگذارید، ممکن است چیزی شبیه به این بگویید:

وقتی تلاشی برای برنامه ریزی برای قرار شبانه (رفتار) نمی کنید، احساس غفلت (احساس) می کنم. دوست دارم ماهی یکبار برای ما برنامه ریزی کنید (نیاز).

4. همچنین پیشنهاد ایجاد تغییرات را بدهید

این قطعه اختیاری است اما می تواند قدرت بیشتری را به شکایت شما اضافه کند. می توانید از شریک زندگی خود بپرسید که آیا او می خواهد چیزی را تغییر دهید. چه چیزی می تواند همسر شما را آزار دهد؟ با این حال، شما باید هر کاری که ممکن است انجام دهید تا با تغییرات همگام شوید. برای سلامت طولانی مدت ازدواج خود، تغییراتی ایجاد کنید که به نفع هر دوی شما باشد.

سخت ترین بخش استفاده از این فرمول این است که از نظر احساسی تحریک نشوید، به طوری که شکایت شما هنوز هم واقعاً به عنوان یک انتقاد تند تلقی شود. این بسیار مهم است زیرا تحقیقات نشان داده است که انتقاد یکی از قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های طلاق است.

شکایت به طور موثر شانس بیشتری را برای شنیدن و پاسخ به شما ارائه می دهد. این احتمال را به حداقل می رساند که همسر شما نیاز به دفاع از شما، تعطیل کردن یا شکایت متقابل را احساس کند. این امر شانس دستیابی به یک راه حل را افزایش می دهد.

همه کوپه ها از هم شکایت دارند. زوج های موفق متوجه شده اند که چگونه شکایات خود را به درستی بیان کنند. آنها همچنین یاد گرفته اند که بخش هایی از همسر خود را بپذیرند که متوجه می شوند آنها تغییر نخواهند کرد. و در نهایت، آنها همچنین می دانند که چگونه با تمرکز نکردن بیش از حد بر روی منفی، تصویر بزرگ را در ذهن نگه دارند.

https://lovesradio.com/how-to-act-when-you-are-mad-at-your-spouse/

وقتی همسرتان گوش نمی دهد

وقتی همسرتان به حرف شما گوش نمی دهد چه می توانید بکنید؟ اگر فکر می‌کنید حرف‌هایتان در گوش‌هایتان ناشنوا می‌افتد، می‌تواند به ازدواج آسیب برساند.

گوش کن - در بسته است؟

عروسی را به عنوان دو اتاق هتل با درهای متصل به هم در نظر بگیرید. باز بودن در ازدواج به این معناست که هر دو در را همیشه باز نگه دارید. این نوع گشاده رویی ناشی از تمایل قلبی به اشتراک گذاری است. اگر همسرتان در اتاق خوابش را ببندد، نمی توانید آن را باز کنید. فقط شخصی که در اتاق دیگر است می تواند در را باز کند.

اگر همسرتان چشمک می زند، به مشکلی در ازدواجتان گوش نمی دهد یا به آن اعتراف نمی کند، به آن در بکوبید، یادداشت هایی را زیر آن بریزید و در خانه خود را باز نگه دارید. با این حال، اگر از نظر عاطفی آسیب دیدید یا مورد آزار جسمی قرار گرفتید، ممکن است لازم باشد از این در فاصله بگیرید.

آیا می توانید کاری کنید که همسرتان گوش کند؟

مردم می خواهند بدانند که چگونه همسر را وادار به شنیدن کنند. در نهایت، اگر همسرتان نمی‌خواهد، کار زیادی نمی‌توانید انجام دهید تا همسرتان به شما گوش دهد. شما نمی توانید کسی را تغییر دهید جز خودتان. شما نمی توانید شریک خود را مجبور کنید که حرف های شما را بشنود یا احساس شما را درک کند اگر او نخواهد. همچنین مجبور کردن یا دستکاری کسی برای مشاوره به این معنا نیست که او واقعاً به حرف های یک مشاور گوش می دهد.

دریافت مشاوره زمانی که همسرتان گوش نمی دهد

این می تواند برای ازدواج مفید باشد که فقط یکی از زوجین مشورت کند، حتی اگر دیگری امتناع کند. توسعه درک پویایی مثبت و منفی رابطه زناشویی، به دست آوردن خودآگاهی و یادگیری مهارت های مقابله ای می تواند به زوجین در هر تصمیمی که در مورد ازدواجشان گرفته می شود کمک کند.

لحظه آشکار شدن ممکن است خیلی دیر برسد

غم انگیز است که اغلب همسر تا زمانی که اوراق طلاق ثبت نشده است، شروع به شنیدن نمی کند. سپس تجربه یک لحظه "آها" چشم باز وجود دارد. اغلب این بحران است که در نهایت باعث می شود این افراد مسئولیت شخصی رفتار آسیب زننده خود را در زندگی مشترک بپذیرند.

نقطه ضعف داشتن یک لحظه "آها" این است که ممکن است فرد انتظار داشته باشد که همه ببخشند و بلافاصله کارهای گذشته را فراموش کنند. ذهنیت "ببین چگونه تغییر کرده ام" با بدگمانی و احتیاط مواجه می شود. این مهم است که بدانیم زمان و صبر زیادی می طلبد و قبل از اینکه بتوان اعتماد را بازگرداند، تغییرات را پشت سر گذاشت. با ضربه زدن یک انگشت اتفاق نمی افتد. مردم برای شفا و بخشش به زمان نیاز دارند.

راه اندازی مجدد

همچنین مهم است که بدانیم نمی‌توانی به آنچه بود برگردی. شما می توانید از نو شروع کنید، اما آنچه بود از بین رفته است. برای بازسازی ارتباطات باید سفر جدیدی را آغاز کنید.

5 نشانه که ازدواج شما روی سنگ است

در همه روابط، از جمله ازدواج، بحث و جدل برای زوج ها طبیعی است. اما چگونه می توان فهمید که دعواهایی که دارید سالم است یا نشانه ای از یک رابطه بد است؟ داشتن تعاملات منفی بسیار بیشتر از تعاملات مثبت می تواند باعث شود که رابطه خود را زیر سوال ببرید. اگر در حال حاضر شروع به تعجب در مورد آینده ازدواج خود کرده اید، راه هایی وجود دارد که می توانید دریابید که آیا واقعاً مشکلی وجود دارد که باید نگران آن باشید. همچنین برای رابطه بهتر میتوانید از مشاوره قبل از ازدواج استفاده کنید.

5 نشانه آشکار که ازدواج شما با مشکل مواجه شده است

در اینجا پنج علامت مشخص وجود دارد که به شما کمک می کند تشخیص دهید که آیا ازدواج شما در صخره است یا خیر:

شما صحبت می کنید، شما ارتباط برقرار نمی کنید

رابطه همچنین شراکتی است که در آن هر دو طرف شایسته شنیده شدن هستند. با این حال، اگر در نهایت در حالی که همسرتان در حال صحبت است گوش می دهید، وقت آن است که صحبت کنید و شنیده شوید. در مورد شریک زندگی شما هم همینطور. مهمتر از آن، باید مطمئن شوید که واقعاً و فعالانه به نارضایتی ها یا نگرانی های شریک زندگی خود گوش می دهید. صادق باشید.

اگر هر یک از شما آماده شنیدن یا سازش نیستید، این نشانه واضحی است که ممکن است ازدواج شما در حال فروپاشی باشد.

دیگر به عقاید و عقاید دیگران احترام نمی گذارید

ارتباط نقش بزرگی در حفظ روابط سالم دارد.شما باید در مورد هر چیزی با شریک خود صحبت کنید و بالعکس. اگر شریک زندگی شما تمایلی به احترام گذاشتن به نظرات و عقاید شما در مورد مسائل حیاتی ندارد، پس ازدواج شما با مشکل مواجه می شود. شما نمی خواهید به رابطه ای ادامه دهید که همیشه باید ایده های خود را صرفاً برای راضی کردن شریک زندگی خود کنار بگذارید. از طرف دیگر، آیا فکر می کنید همسرتان به دلیل ارزش ها یا رفتارش شایسته احترام نیست؟

هسته اصلی الگوهای ارتباطی خوب که صمیمیت بین زوجین را تقویت می کند، شامل ارتباط ایمن و باز افکار و احساسات عمیق است، نه خفه کردن ایده هایی که منجر به واکنش یا سطحی نگری می شود. و یک رابطه خوب به یکدیگر احترام می گذارد.

زمان کمتری را با هم می گذرانید

روزهایی که هر دوی شما از هر لحظه ای که با هم سپری می کردید، گذشته است. حالا شما شروع به احساس می کنید که چیزی تغییر کرده است و حال شما خوب نیست. نگران کننده تر این است که از بودن با دوستان خود بیشتر از شریک زندگی خود لذت می برید. این مشکل می تواند در اثر عوامل مختلفی ایجاد شود، اما نشانه مطمئنی از اشتباه است.

پیوند شما با همسرتان در حفظ رابطه شما بسیار مهم است.

شروع به شک و تردید می کنید که آیا با "فرد مناسب" ازدواج کرده اید یا خیر.

آیا در مورد احساسات خود نسبت به همسرتان شک دارید؟ آیا اغلب از این ایده که اشتباه کرده اید و قبول کرده اید که بقیه عمر خود را با این شخص بگذرانید، اذیت می شوید؟ اگر چنین است، قطعا زمان آن رسیده است که در رابطه خود تجدید نظر و ارزیابی مجدد کنید. اگر ویژگی‌های شخصیتی خاصی در شریک زندگی‌تان که زمانی آن‌ها را می‌پرستیدید، اکنون شما را دیوانه کرده است، ازدواج شما در منطقه خطرناکی قرار دارد.

هیچکدام از شما حاضر نیستید برای به نتیجه رساندن آن تلاش بیشتری کنید

به قول معروف "برای تانگو دو نفر لازم است". بنابراین، شما و شریک زندگیتان باید مطمئن شوید که هر دو به یک اندازه تلاش می کنید تا رابطه تان به نتیجه برسد. اگر شما وظیفه خود را انجام می دهید و شریک زندگی شما حتی طوری رفتار نمی کند که مایل است تلاش کند، ممکن است به «اسپلیتسویل» بروید.

ازدواج شما مانند یک گیاه است. او برای شکوفایی و رشد به مراقبت، توجه و آموزش زیادی نیاز دارد. اگر متوجه برخی از این علائم هشدار دهنده در رابطه خود هستید، وقت آن است که ریسک کنید و ترس های خود را صادقانه با شریک زندگی خود در میان بگذارید. اگر هنوز در تلاش برای بازگشت به شرایط استوار هستید، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که برای بهبود رابطه خود به دنبال کمک حرفه ای باشید.

3 عامل کلیدی در روابط سالم

دکتر سو جانسون، روانشناس بالینی و مبدع درمان متمرکز بر احساسات (EFT) برای زوج ها، سه عامل کلیدی را کشف کرد که روابط باید برای سالم بودن واقعی باشد. او خاطرنشان می‌کند که وقتی زوج‌ها با هم دعوا می‌کنند، و این یکی از آن نوع مشاجره‌های خونین است، آن طور که بسیاری از زوج‌ها فکر می‌کنند، واقعاً درباره ظروف، زباله یا حتی پول نیست. وقتی روابط ناامن هستند و شرکا احساس می کنند از یکدیگر جدا شده اند، هر نوع محتوایی مشترک است. اما این محتوا موضوع دعوا نیست. چیزی که آنها واقعاً در مورد آن بحث می کنند این سؤال کلیدی است که "آیا برای من آنجا هستی؟" »

شرکا از خود می پرسند "آیا برای من آنجا هستی؟"

جانسون به شرکای خود یک نقشه راه برای ایمن کردن روابط از طریق EFT ارائه می دهد تا به آنها کمک کند به این سؤال پاسخ مثبت دهند "آیا برای من آنجا هستی". او به سه عاملی اشاره می‌کند که برای پاسخ دادن به این سؤال کلیدی «بله» باید وجود داشته باشد و حفظ کردن را با نام اختصاری ARE تسهیل می‌کند، عوامل کلیدی برای روابط سالم عبارتند از: دسترسی، پاسخگویی و درگیری عاطفی. اگر می خواهید رابطه خود را بهبود ببخشید، روی افزایش این ویژگی های AER با هم تمرکز کنید.

دسترسی

اولین عنصر کلیدی روابط سالم، دسترسی است. مردم باید احساس کنند که شریک زندگی آنها برای آنها قابل دسترس است و شریک زندگی آنها باید در دسترس باشد. برای افزایش دسترسی در رابطه خود، به شریک زندگی خود توجه کنید و نسبت به این تصور که او در تلاش است با شما ارتباط برقرار کند، حساس باشید. در مواقع قطع ارتباط اغلب دراز کردن شاخه زیتون دشوار است، بنابراین شریک زندگی شما ممکن است سعی کند بعد از مشاجره با شما تماس بگیرد، اما به روشی ملایم. سعی کنید در این مورد باز باشید. در دسترس بودن برای گوش دادن به سادگی نیز مهم است. خیلی وقت‌ها مردم فقط می‌خواهند توسط شرکایشان شنیده شوند و مشتاق همدلی هستند، اما راه‌حلی ناخواسته دریافت می‌کنند. شما می توانید دسترسی خود را به سادگی با گوش دادن و تأیید احساس شریک خود افزایش دهید. همیشه خوب است که تایید شود.

واکنش پذیری

دومین عنصر کلیدی روابط سالم، پاسخگویی است. این یکی ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما، به هر حال آن را می گویم. وقتی شریک زندگیتان به سراغتان آمد، پاسخ دهید. اگر به دلیل انجام کار دیگری در دسترس نیستید، به آنها اطلاع دهید و به آنها اطمینان دهید که نگرانی های آنها برای شما مهم است. زمانی را پیدا کنید که بعداً بتوانید دور هم جمع شوید تا درباره این موضوع صحبت کنید و به آن تعهد احترام بگذارید. هنگامی که شرکا شروع به یخ زدن می کنند و به یکدیگر پاسخ نمی دهند، روابط خود را به روی انواع احتمالات مشکل ساز باز می کنند. در عوض، با پاسخ دادن در ارتباط بمانید.

تعهد عاطفی

سومین عنصر کلیدی روابط سالم، تعهد عاطفی است. احساسات همیشه به خوبی درک نشده اند، اما تحقیقات بیشتر و بیشتر منجر به درک بهتر آنها می شود. جانسون استدلال می‌کند که عشق واقعاً یک ارتباط عاطفی بیش از هر چیز دیگری است و به نظر می‌رسد تحقیقات در علوم اعصاب، روان‌شناسی و زیست‌شناسی این ادعا را تأیید می‌کند، همانطور که او در کتابش نشان می‌دهد. معنی عشق: علم جدید انقلابی روابط عاشقانه. بنابراین بسیار مهم است که شرکا از نظر عاطفی با یکدیگر درگیر باشند. مهم نیست که به تجربه عاطفی شریکتان اهمیت دهید و در مورد آن کنجکاو باشید، بلکه باید به او اطلاع دهید. هرچه شرکای عاطفی بیشتر با یکدیگر درگیر باشند، پیوند آنها قوی تر می شود.

دفعه بعد که وارد یکی از آن دعواهای خونین با شریک زندگی خود شدید، توقف کنید، نفس عمیقی بکشید و از خود بپرسید که چرا واقعاً دعوا می کنید. به احتمال زیاد، هر دوی شما در تلاش هستید تا ببینید آیا برای همدیگر هستید یا خیر و واقعاً چقدر برای یکدیگر مهم هستید. نزدیکی، پاسخگویی و درگیری عاطفی خود را با یکدیگر افزایش دهید و غلبه بر دعواها آسان تر خواهد شد، زیرا واقعاً فقط در مورد ظروف، زباله و البته پول خواهد بود.

مطالعه مطالب بیشتر:
مشاوره زن و شوهر

اصول رابطه سالم

چگونه به یک دوست در شرایط بحرانی کمک کنیم

زمان های بحران و استرس به طور غیرمنتظره ای اتفاق می افتد و ضربه سختی می زند. به دلیل تأثیرات فیزیکی و عاطفی استرس، برای ما مهم است که در مواقع بحران، استراتژی‌های مدیریت استرس را در نظر بگیریم. از آنجایی که اثرات استرس می تواند مسری باشد، کاهش استرس نباید به تنهایی باری را تحمل کند. داشتن یک دوست در طول یک رویداد پر استرس زندگی می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

کمک به آرامش دوست خود در طول تشنج

اما دانستن اینکه چگونه به یک دوست کمک کنید، ممکن است مشکل باشد. در اینجا چند استراتژی برای ارائه حمایت از اعضای خانواده و دوستان نیازمند آورده شده است:

اوردن غذا

دلیلی وجود دارد که آوردن غذا همان «ژست همسایه خوب» کلاسیک است: برای طیف وسیعی از روابط، از آشنایان بسیار نزدیک گرفته تا آشنایان معمولی، کار می‌کند، و واقعاً به مردم کمک می‌کند تا احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. آنها در حال عبور از یک بحران هستند. غذای خود را بیاورید و آن را رها کنید، یا به هماهنگ کردن تلاش های گروه خود برای آوردن غذا کمک کنید (تا کل محله در همان شب با غذا حاضر نشود)، و شما واقعاً به خودتان لطف می کنید.

یک دست بده

وقتی مردم در بحران هستند، اغلب غرق می شوند. رفتن از یک روز به روز دیگر می تواند سخت و طاقت فرسا باشد. پیشنهاد قرض دادن هر نوع دستی که ممکن است به آن نیاز داشته باشد می تواند راهی عالی برای حمایت از دوست شما باشد. خواه بیرون آوردن سطل زباله برای همسایه، انجام مأموریت برای یک دوست، یا بردن سگ مادرتان به دامپزشکی، کمک به کارهای روزمره که ممکن است برای کسی که در بحران بسیار زیاد است، راهی عالی برای کمک باشد.

آنها را بیرون بیاورید

وقتی با یک بیماری یا بحران دست و پنجه نرم می کنید، یا زمانی که مراقب هستید، ممکن است آنقدر درگیر بحران شوید که بیرون آمدن از آن و انجام کارهایی که استرس را از بین می برد، مانند انجام ورزش یا تماشا کردن، سخت باشد. یک فیلم به عنوان یک دوست حامی، گاهی اوقات بیرون بردن یکی از عزیزان و سپس کمک به او برای چند ساعت دور شدن کمک می کند. بردن یک نفر برای شام، قدم زدن در پارک یا دیدن یک فیلم نشاط آور می تواند راهی سرگرم کننده برای نشان دادن حمایت باشد.

گوش فراهم کند

گاهی اوقات نمی توانید راه حلی پیدا کنید یا مشکلات مردم را برطرف کنید. گاهی اوقات تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که گوش کنید. خوشبختانه، این برای ایجاد یک تفاوت بزرگ در بیشتر مواقع کافی است. (در واقع، یک شنونده خوب و دلسوز گاهی اوقات بسیار راحت تر از بهترین مشاور است!)

قرض دادن گوش شنوا یا شانه ای برای گریه کردن ممکن است سخت تر از آن چیزی باشد که به نظر می رسد (که بخشی از تقاضای درمانگران است)، اما می تواند دوستی را که به یک شنونده خوب نیاز دارد متحول کند.

آنها را به سمت منابع هدایت کنید

اگر به اندازه کافی به کسی نزدیک هستید و می بینید که او ممکن است به حمایت بیشتری از شما نیاز داشته باشد، ممکن است بخواهید علاوه بر ارائه پشتیبانی، او را به منابع دیگری ارجاع دهید. کمک به آنها برای یافتن یک درمانگر یا گروه حمایتی، یا سایر منابع موجود در جامعه، می تواند برای افرادی که بیش از حد غرق شده اند و نمی توانند به تنهایی نگاه کنند یا نیاز به یک دیدگاه بیرونی برای تشخیص نیاز به کمک اضافی دارند، مفید باشد.

حتی حرکات کوچک می تواند به یک دوست یا همسایه در زمان بسیار دشوار کمک کند. حضور در آنجا می تواند به کاهش استرس و بهبود سلامت آنها کمک کند.

10 عبارت ساده که شما را عاشق می کند

وقتی یک رابطه جدید است، هر دوی شما دنیا را با عینک های رز رنگ می بینید. همه چیز تازه و نو است. با نگاه کردن به شما، فردی هیجان انگیز و کامل را می بینید. حتی دنیای اطراف شما روشن تر و شادتر از قبل از ملاقات شما به نظر می رسد. در این مرحله "جدید" از یک رابطه، گفتن چیزهای عاشقانه به یکدیگر آسان است. این کلمات شیرین به طور طبیعی وقتی با هم هستید، سپس از طریق پیامک یا تلفن در هر زمانی از شبانه روز که از هم جدا هستید، می آیند.

با گذشت زمان، اما، همه چیز شروع به تغییر می کند. چالش ها به وجود می آیند، نقص ها ظاهر می شوند. عینک های رز رنگ بیرون می آیند و واقعیت به وجود می آید. آن وقت است که عشق کمی تغییر می کند.

در این مرحله تثبیت شده عشق (در حالت ایده آل، طولانی ترین بخش رابطه شما)، گفتن چیزهای دوست داشتنی به یکدیگر کمی تلاش بیشتری می طلبد. عشق تلاش بیشتری می‌طلبد، اما تمرین کامل می‌کند! همانطور که در زندگی با هم طوفان ها را پشت سر می گذارید، عشق و قدردانی عمیق تری نسبت به قبل پیدا می کنید.

10 چیزی که باید به شریک زندگی خود بگویید تا عشق خود را زنده نگه دارید

اگر مدتی است که از این مرحله «جدید» خارج شده‌اید و می‌خواهید از رشد یک عشق عمیق‌تر و بالغ‌تر حمایت کنید، دیگر به دنبال آن نباشید. یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای ازدواج یا رابطه خود انجام دهید این است که تا حد امکان تکرار این عبارات کوچک را تمرین کنید.

خوب به شما می آید

همانطور که هر دوی شما بزرگتر می شوید، تعارف می تواند بیش از همیشه معنی داشته باشد، زیرا چین و چروک ها و پوندهای اضافی با گذشت هر سال بیشتر می شوند. اگر می توانید بگویید: "تو عالی به نظر می آیی! آنچه شما واقعاً می گویید این است: "من هنوز از نظر فیزیکی جذب شما هستم." بنابراین، هر سال که می گذرد، همسرتان متوجه می شود که شما هنوز قدر زیبایی ظاهری و درونی او را می دانید.

مرسی

بعد از مدتی که زن و شوهری با هم بودند، طبیعی است که یکدیگر را بدیهی بدانند. ما انتظار داریم که دیگری بدون درخواست و بدون توجه به زمانی که آن را به خوبی انجام می دهد، نقش خود را ایفا کند. "متشکرم" دو کلمه ساده برای گفتن است، اما مهمترین آنهاست. وقتی این را می گویید، واقعاً می گویید: "من از هر کاری که برای من انجام می دهید قدردانی می کنم." شریک زندگی شما از اینکه متوجه شدید و برای گفتن آن وقت گذاشتید احساس خوبی خواهد داشت.

من فکر می کنم شما شگفت انگیز هستید

وقتی تصمیم می‌گیریم سال‌ها و سال‌ها با کسی باشیم، گاهی فکر می‌کنیم که طرف مقابل باید به شکلی جادویی بداند که ما به چه چیزی فکر می‌کنیم. از این گذشته، اگر به دنیای یکدیگر فکر نمی کردیم، اینقدر زمان را با هم نمی گذراندیم، آیا؟ زمان بیان این افکار فرا رسیده است. به همسرتان بگویید: «فکر می‌کنم شما شگفت‌انگیز هستید. آنچه شما واقعاً می گویید این است: "من فکر می کنم شما آدم خوبی هستید و دوست دارم در کنار شما باشم."

من در هر صورت دوستت دارم

وقتی همسرتان اشتباه می کند، ممکن است برای هر دوی شما سخت باشد. اما آنچه در این زمان می گویید تأثیری پایدار بر رابطه شما خواهد داشت. وقتی می گویید «هنوز دوستت دارم»، چیزی که واقعاً می گویید این است: «مهم نیست چه اشتباهی داشته باشم، همیشه دوستت خواهم داشت». حتی در بزرگسالی، باید بشنویم که دوست داریم، علیرغم این واقعیت که گاهی اوقات انتخاب های اشتباهی انجام می دهیم یا کار اشتباهی انجام می دهیم.

ما از این عبور خواهیم کرد

تحمل طوفان می تواند برای زوج ها معنی زیادی داشته باشد: رنج کشیدن از مرگ، گذراندن مشکلات مالی، از دست دادن شغل، مشکلات عمده سلامتی و موارد دیگر. نکته مهم این است که مطمئن شوید که شریک زندگی شما عشق شما را از طریق همه اینها احساس می کند. وقتی می گویید "ما از این مشکل عبور خواهیم کرد"، در واقع می گویید: "ما یک تیم هستیم و من در کنار شما هستم. »

بله دوست دارم

شاید رفتن به تئاتر هدف شما نباشد، یا علاقه خاصی به حضور در رویدادهای ورزشی ندارید. اما اگر شریک زندگی شما این چیزها را دوست دارد، وقت آن است که حمایت خود را نشان دهید. گفتن "بله، دوست دارم" واقعاً به این معناست که "من از شما حمایت می کنم و می خواهم آنچه را که دوست دارید به اشتراک بگذارم. »

حمایت شما نشان می دهد که آنقدر آنها را دوست دارید که کاری را که می خواهید انجام دهید تا همسرتان را در اولویت قرار دهید کنار بگذارید.

من میفهمم

وقتی عشق به بلوغ می رسد، همسران همدیگر را در درون و بیرون واقعاً می شناسند. ما به هم نگاه می کنیم و به مرور زمان متوجه چیزهایی می شویم. با تجربه زندگی مشترک، متوجه می شویم که چه چیزی باعث انگیزه یکدیگر می شود. شاید شریک زندگی تان در مورد مشکل کاری به شما بگوید. به دلیل سابقه مشترک شما، می دانید که چه احساسی در او ایجاد می کند. گفتن "من می فهمم" در واقع گفتن "من شما را درک می کنم". این احساس راحتی است که بدانید کسی شما را درک می کند بدون اینکه نیاز باشد واقعاً احساسات شما را توضیح دهید. داشتن این ارتباط برای عشق پایدار و ازدواج اساسی است.

چه کاری می توانم برای شما انجام دهم؟

یکی از اساسی ترین تعاریف عشق این است که نیازهای دیگری را بر نیازهای خودمان ترجیح دهیم. ممکن است انجام این کار برای فرزندانمان بسیار آسان باشد، اما گاهی فراموش می کنیم که این کار را برای همسرمان انجام دهیم. سعی کنید به یاد داشته باشید که از همسرتان بپرسید: "چه کاری می توانم برای شما انجام دهم؟" که می گوید: "من می خواهم از شما حمایت کنم و بار شما را سبک کنم." »

فدا کردن وقت خود برای چیزی که همسرتان به آن نیاز دارد، پیوند شما را تقویت می کند.

من برای شما اینجا هستم

یکی از بهترین بخش های یک رابطه این است که همیشه کسی را داشته باشید که به او تکیه کنید. به همسرتان یادآوری کنید که همیشه می تواند روی شما حساب کند. به آنها بگویید "من اینجا برای شما هستم" که در واقع به این معنی است که "من شریک زندگی شما هستم." شریک بودن به این معنی است که شما با هم برابر هستید و از یکدیگر حمایت می کنید و همیشه از یکدیگر حمایت می کنید.

دوستت دارم

بسیار ساده، اما اغلب نادیده گرفته می شود. این سه کلمه را باید هر روز به همسرتان بگویید. این کلمات موید مراقبت و فداکاری شماست. وقتی می گویید "دوستت دارم"، آنچه واقعاً می گویید این است: "از این لحظه تا ابد، تو تنها و تنها منی و هرگز تنها نخواهی بود."

مشاوره مشکلات خانوادگی

مشاوره مشکلات خانوادگی چیست؟ مشاوره مشکلات خانوادگی برای کسانی است که می خواهند با اعضای خانواده بهتر کنار بیایند و یا بتوانند مشکلات بوجود آمده را مدیریت کنند. این مشاوره برای زوجین، والدین و دیگر اعضای خانواده کاربرد دارد و می تواند برای طیف وسیعی از مشکلات مفید باشد:

  • اگر مدام با عزیزان خود بحث کنید، حتی اگر دوست دارید کنار بیایید
  • اگر از روابط خود احساس نارضایتی می کنید و می خواهید احساس نزدیکی کنید
  • اگر از اعضای خانواده خود احساس دوری، طرد شدن یا انزوا میکنید
  • اگر خاطرات بدی از سوء استفاده یا بی توجهی دارید و آرزو میکنید آنها را فراموش کنید
  • اگر احساس می کنید بین اعضای خانواده که با هم کنار نمی آیند گرفتار شده اید
  • اگر یکی از اعضای خانواده با مشکلات روانی مواجه است
  • اگر میخواهید مهارت های فرزند پروری بیاموزید و با رفتارهای خطرناک فرزند خوب مقابله کنید
  • اگر برای مواجهه با یک بیماری ، معلولیت یا مرگ یکی از اعضای خانواده به کمک نیاز دارید
  • اگر می خواهید با مشکلات مربوط به خیانت و یا جدایی و طلاق بهتر روبرو شوید

مشاوره مشکلات خانوادگی بر این فرض استوار است که رنج یکی از اعضای خانواده ناشی از وجود مشکل در خانواده است. به همین دلیل مشاوره خانواده تمام تعاملات درون یک خانواده را در نظر می گیرد و هدف آن تجزیه و تحلیل باورهای نادرست در خانواده، شناسایی ناگفته ها، رنجش ها و ترس های هر یک اعضای خانواده است. البته هریک از اعضای خانواده نیز میتوانند به تنهایی از خدمات مشاوره ای استفاده کنند تا:

  • مشکلات خانوادگی را بهتر مدیریت کنند
  • الگوهای ارتباطی بین خود و دیگران را بهبود ببخشند
  • یکدیگر را بهتر درک کرده و قدردانی کنند
  • اختلافات خانوادگی را کاهش دهند
  • احساس نزدیکی و ارتباط بیشتری با اعضای خانواده داشته باشند
  • دردهای گذشته را فراموش کرده و ادامه دهند

بطور کلی نقطه شروع مشاوره مشکلات خانوادگی، ناراحتی یکی از اعضای خانواده است و زمانی موضوعیت پیدا می کند که رنج یکی از اعضای خانواده عواقبی بر کل خانواده دارد و هدف آن این است که آموخت با دیگران تعامل داشت، مشکلات را مدیریت کرد و روابط بین اعضای خانواده را بهبود بخشید. در واقع روانشناس خانواده می تواند به شما کمک کند:

  • روابطی که ممکن است با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده شما تیره شده باشد را بهبود دهید
  • درک بهتری از شما یا درک بهتری از درد و رنج دیگر اعضای خانواده رخ دهد
  • نقش ها و وظایف اعضای خانواده سازماندهی مجدد شود
  • رنجش ها و ناامیدی های بین زوجین یا فرزندان از بین برود

همانطور که گفتیم مشاوره مشکلات خانوادگی حمایتی است که با هدف درک بهتر فرد و حل مسئله انجام میگیرد، مراجع را در مواجهه با مشکلاتش «تنها» نمیگذارد تا پویایی خانواده بدست آورد و باورهای نادرست، ترس ها، رنج ها و ناکارآمدی ها را برطرف کرد. مشاور خانواده به محض بروز مشکل بدتر شدن روابط خانوادگی وارد عمل می شود.تا ارتباط بین اعضای خانواده منجر به انکار، دروغ، خودداری از مسئولیت و ناتوانی در مواجهه با واقعیت نشود.

این مشاوره که در کلینیک ما بصورت مشاوزه تلقنی آنلاین و حضوری انجام میشود باعث میشود تا در فضایی خنثی و آرام مشکلات مطرح و ریشه یابی شوند و همه اعضای خانواده کمک شود تا با ترویج بازیابی ارتباط عاطفی بین زوجین یا اعضای خانواده، تنش ها یابند و روابط خانوادگی به جای از هم پاشیدن تقویت شود.

منتظر نمانید تا تنش ها و مشکلات خانوادگی به به درگیری و پرخاشگری و در نهایت به کدورت تبدیل شود. یک خانواده سالم، خانواده ای است که تعارضات خود را به طور صحیح و درستی مدیریت می کند. یک روانشناس خانواده، با علم و دانش خود در این مسیر قرار میدهد و طبق مشکل بوجود آمده در زندگی شما از روش خاصی برای حل مسئله استفاده میکند. برخی از تکنیک های خانواده درمانی عبارت اند از:

  • درمان سیستمی: در این روش خانواده را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که اعضای آن به یکدیگر وابسته هستند. به عبارت دیگر: رویکردی جهانی است که بر مبادلات بین اعضا پافشاری می کند و تعاملات کلامی و عاطفی را رمزگشایی می کند. پس از آن دشوارترین کار برای متخصص باقی می ماند که یک الگوی رفتاری را تعریف کند، معایب آن را بیابد و به تدریج در اطراف آنها کار کند تا فضای تعادل و درک متقابل را بازگرداند. (برای مثال، درمانگر با استفاده از ابزارهای مختلف مانند ایفای نقش، به خانواده کمک می کند تا رفتارهای جدید و سالم تری را ایجاد کند. رویکرد سیستمی در خانواده درمانی به عواطف فرد دردمند و همچنین به احساسات اطرافیان و واکنش های آنها توجه زیادی دارد)
  • درمان روانکاوی: روش شامل درک ساختار تعارضات بین فردی درون واحد خانواده با استفاده از مفاهیم روانکاوانه است (برای مثال اگر این کودک باشد که در قلب مشکل قرار دارد، متخصص به دنبال شناخت درگیری‌های روانی احتمالی والدین است که می‌توانند به طور ناخودآگاه روی این مشکل ایجاد کنند)

هدف اصلی مشاوره مشکلات خانوادگی این است که یاد بگیریم یا دوباره یاد بگیریم که چگونه ارتباط برقرار کنیم، سپس اعتماد و احترام را به جای پرخاشگری که می تواند در خانواده به جریان بیفتد را بازگردانیم. در مشاوره روانشناسی، خانواده یک مجموعه واحد است که توسط زوجین و فرزندان تشکیل شده است و مکانی بدون قید و شرط میباشد که در آن همه احساسات می توانند در گردش باشند (شادی، غم، خشم، نفرت از حسادت و …) و برخی از رویدادهای زندگی مانند اختلاف عقاید، مشکلات مالی، مهارت های ارتباطی، تولد، نوجوانی، مرگ یکی از عزیزان، ترک فرزند، بیماری و … می توانند باعث ایجاد یک بحران شوند.

منبع: دکترسلام

چگونه یک رابطه را احیا کنیم

دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است بخواهید یک رابطه قدیمی را دوباره احیا کنید. شاید شما او را در زاویه دیگری می بینید یا شرایط در زندگی شما تغییر کرده است. شاید شما به شهر خود بازگشته اید و می خواهید یک دوست قدیمی را بررسی کنید. شاید بزرگ شدی و فهمیدی که آخرین عشقت نگهبان بوده است.

یا برای برخی از شما، ممکن است در یک ازدواج طولانی مدت هستید که شایسته احیای مجدد است و فقط به نکاتی در مورد چگونگی ادامه مجدد آن نیاز دارید. در هر صورت، شما به دنبال احیای دوباره آن احساسات خاص بین شما دو نفر هستید.

اگر می خواهید رابطه خود را با کسی که دوستش دارید، قرار ملاقات می گذارید، با او زندگی می کنید یا قبلاً با او ازدواج کرده اید، دوباره احیا کنید، در اینجا مواردی را باید در نظر داشته باشید. و برای آن دسته از شما که در حال حاضر به یک رابطه دشوار چسبیده‌اید اما همچنان به آن متعهد هستید، در اینجا مشاوره رابطه زن و شوهر آورده شده است.

یک رابطه قبلی را دوباره شروع کنید

گاهی اوقات پس از جدایی، فردی که پشت سر گذاشته اید جذاب تر به نظر می رسد. دیدن دوباره آن شریک مهم و شاد دیگر ممکن است علاقه شما را دوباره برانگیزد. شاید شما را با خاطرات اوقات خوش، تعطیلات شاد و سال های عشق برده اید. دعواهای وحشتناک و مسیرهای متفاوتی که هر دوی شما رفتید، در کانون این خاطرات قرار نمی گیرند. شما فقط می توانید زمان با هم را عاشقانه کنید.

دلایل خود را برای جدایی در نظر بگیرید

ابتدا از خود بپرسید چرا شما دو نفر از هم جدا شدید؟ تصمیم شما بود یا آنها؟ دلیل اینکه او تصمیم به استعفا گرفت چه بود؟ به گفته دکتر امی کلر، PsyD، MFT، «اگر به دلایل خوبی (خشونت خانگی، سوء مصرف مواد یا خیانت مزمن) از هم جدا می‌شوید، از خود بپرسید که آیا واقعاً می‌خواهید دوباره به آن بازگردید؟ »

احساسات ما به ما در تصمیم گیری و رشد کمک می کنند، اما همچنین می توانند بر شفافیت ما غلبه کنند. واضح است که اگر طرف مقابل مسائل پیچیده‌ای دارد که حل نشده است، باید مراقب باشید که چرا می‌خواهید دوباره دور هم جمع شوید.

کلر هشدار می دهد: «فقط به این دلیل که دلت برای کسی تنگ می شود به این معنی نیست که قرار است با او باشید. حافظه با بیشتر مردم اینگونه کار می کند - ما خوب و بد را در دوردست ها تارتر و تارتر به خاطر می آوریم. »

از خود بپرسید که آیا فکر می کنید این رابطه واقعاً می تواند کارساز باشد یا خیر

در مورد زیر سوال بردن پتانسیل آنها چطور؟ شاید عشق شما زندگی خوبی داشته باشد، از خانواده خوبی باشد یا پدر و مادر خوبی باشد و در مجموع یک انسان شایسته و مهربان باشد. از سوی دیگر، او ممکن است یک معتاد به کار نیز باشد که به وعده های خود عمل نمی کند. آیا به این امید چسبیده اید که وقتی این شخص نمی خواهد تغییر کند، تغییر خواهد کرد؟

مطمئن شوید که به طور واقع بینانه آن شخص خاص را برای آنچه در حال حاضر هستند می بینید و او را با لنزهای صورتی نمی بینید.

همچنین، اگر متوجه شدید که از خود سوال می‌پرسید و از خود سؤالات «اگر، پس» می‌پرسید، وقت آن است که رابطه قبلی خود را به طور عینی بررسی کنید. همانطور که کلر به ما یادآوری می کند، ببینید آیا به خودتان شک دارید یا خیر. آیا می‌پرسید، "اگر من فقط کارهای بیشتری انجام می‌دادم (مثلاً صبورتر بودم، درمان بیشتری انجام می‌دادم، و غیره)، آیا باز هم با هم بودیم؟ »

کلر می گوید مهم است که به یاد داشته باشید که این افکار نشان دهنده مرحله مذاکره هستند. اینجا جایی است که ممکن است خودتان را سرزنش کنید یا آرزو کنید ای کاش کاری را انجام می دادید یا انجام نمی دادید، اما ممکن است هیچ کدام از اینها نتیجه رابطه شما را تغییر نداده باشد.

با توجه به موارد فوق، به جای اینکه اجازه دهیم ذهن تحلیلی ما برای حل مشکل درد، فقدان و پوچی تلاش کند، کلر پیشنهاد می کند که با فکر کردن به آنچه او «درد با هدف» می نامد، این فرآیند را تغییر دهیم. ایده این است که "از درد استفاده کنید، از گذشته درس بگیرید و آن را رها کنید".

اگه قلبت درد کنه چی؟

اگر دلتان برای سابقتان درد می کند، ممکن است فکر کنید که این عشق واقعی است و قرار است اینطور باشد. اگرچه ممکن است قلب ما آسیب ببیند، اما مغز ما به شدت درگیر ماجراهای عاشقانه ما است. بر اساس تحقیقات عشقی، مغز به طور فعال از طریق هورمون ها و انتقال دهنده های عصبی در مراحل مختلف رابطه جنسی، عاشقانه و دلبستگی کار می کند.

شما می توانید مغز خود را درگیر افکار مثبت و آینده کنید و کمتر به گذشته یا حال و بیشتر به آنچه در آینده می خواهید توجه کنید.

به این فکر کنید که چه نوع رابطه ای می خواهید با هم بسازید؟ چگونه می دانید که چنین رابطه ای دارید؟ آیا می توان با این شخص خاص چیزی ماندگار و محکم خلق کرد؟

یک پویایی سالم ایجاد کنید

بنابراین با وجود جدایی، جدایی یا طلاق نمی خواهید روابط خود را قطع کنید. یا ممکن است در حال حاضر در رابطه ای باقی بمانید که مشکل دارد. مثلاً ممکن است یک ازدواج طولانی مدت باشد، اما شما می خواهید راه هایی برای احیای آن پیدا کنید.

در هر شرایطی، شما علاقه مند هستید چند گام برای برگرداندن رابطه تمام شده را بردارید.

دکتر الکساندرا استاکول، متخصص روابط و صمیمیت، می‌گوید: «وقتی روابط پایان می‌یابد، معمولاً دلیل خوبی دارد (حتی اگر یکی یا هر دو طرف در حال حاضر آن را نمی‌خواهند). او مشکل اصلی از سرگیری یک رابطه را خطر بازگشت افراد به یک پویایی ناسالم و غیرمولد می داند.

تنها زمانی که می توان به احیای یک رابطه فکر کرد، زمانی است که هر دو نفر رشد قابل توجهی داشته باشند، به این معنی که همین افراد اکنون می توانند یک رابطه پویا ایجاد کنند.

چگونه یک پویایی سالم‌تر ایجاد کنیم

به این فکر کنید که آیا هر دوی شما چیزهای یکسانی در زندگی می خواهید و آیا ارزش های یکسانی دارید؟ اگر هر دوی شما این کار را انجام دهید، هر دو می توانید گام های کوچک بردارید زیرا به تغییرات بزرگ منجر می شود. علاوه بر این که بهتر بجنگید - بله، این واقعاً یک چیز است - همچنین می توانید با به خاطر سپردن مهربانی و دادن با وجود درگیری ها و جاده پر دست انداز، رابطه را دوباره احیا کنید.

به عنوان مثال، عزیزتان را با چیزهای کوچک غافلگیر کنید. این می تواند به سادگی برقراری ارتباط چشمی برای نشان دادن احترام، ارسال یک پیام تحریک آمیز در محل کار برای تقویت رابطه شما، یا پیشنهاد انجام کاری باشد که می دانید معشوق شما دوست ندارد.

اغلب روابط آسیب می بینند، زیرا ما کسی را بدیهی می دانیم و در کار یا خانواده خود گرفتار می شویم. گاهی اوقات فراموش می کنیم در طول رابطه به عزیزمان یا خودمان غذا بدهیم. زمانی را برای شارژ باتری های خود اختصاص دهید و زمانی را به مراقبت از خود اختصاص دهید. بعد، رابطه خود را در اولویت قرار دهید.

راه های دیگر برای زنده کردن و احیای یک رابطه

در اینجا راه های دیگری برای تقویت و احیا رابطه قدیمی یا فعلی وجود دارد:

  • به گذشته برگردید و درباره نحوه آشنایی خود صحبت کنید
  • داستان عاشق شدنت را بگو
  • بیشتر اوقات "متشکرم" بگویید
  • بیشتر سپاسگزار و سپاسگزار باشید
  • جنبه های جنسی رابطه را روشن کنید
  • کینه هایت را رها کن
  • تا جایی که می توانید تعارض را خنثی کنید
  • با رابطه با انرژی و عشق رفتار کنید
  • با هم در یک فعالیت هیجان انگیز شرکت کنید
  • خوش گذشت
  • روی شفا تمرکز کنید

اگر هر دو انرژی و زمان بگذارید، زودتر از آنچه فکر می کنید می توانید انتظار یک رابطه فوق العاده را داشته باشید.